معنی به دست آورده شده
حل جدول
لغت نامه دهخدا
آورده. [وَدَ / دِ] (ن مف) بحاصل کرده. ابداع کرده:
وی باد صبا اینهمه آورده ٔ تست.
سراج قمری.
آب آورده
آب آورده. [وَدَ / دِ] (ن مف مرکب، اِ مرکب) آب آورد:
دوش ازبرای مطبخش هیزم ز مژگان برده ام
گفت از کجا آورده ای خاشاک آب آورده را.
؟
|| چشم آب آورده، چشمی که ببیماری آب مبتلی باشد.
پیش آورده
پیش آورده. [وَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) پیش آوریده. || (اِ مرکب) پیش آورد. پیشپار. رجوع به پیش آوردن شود.
فرهنگ عمید
ابداعشده، پدیدکردهشده،
حاصلکرده،
فرهنگ فارسی هوشیار
بحاصل کرده، ابداع کرده
گرد آورده
جمع کرده فراهم آورده، تالیف کرده مولف.
باد آورده
(اسم) آنچه را که باد حمل کرده اکثر باد آورد، چیزی که آسان بدست آمده باشد باد آورده را باد می برد.
فر آورده
(اسم) فراهم آورده، محصول (کشاورزی یا صنعتی) توضیح این کلمه در عصر حاضر رواج یافته: استخراج و تصفیه ساختن و عمل آوردن فرآورده های نفتی. . .
مادر آورده
مادر زاد: امااز عدوات مادر آورده چون نوبت بحضرت علی رسد روا نباشد که بدعای مصطفی ص آفتاب جماد بعد از غروب طلوع کند. . .
واژه پیشنهادی
مدلل
فرهنگ معین
معادل ابجد
996